به بهانه 8 مهر روز جهانی ناشنوایان سری به کانون ناشنوایان زدیم. سکوت همه جا را احاطه کرده بود.گاهی صدای خنده و اغلب صدای لبهایی که محکم بر هم میخورد و رقص دستها توجه هر تازهواردی را جلب میکرد. هر یک از آنها به محض دیدن ما دستشان را در کنار صورت برده و با لبخندی سلام میکردند. گیج و سرگردان شده بودم. دلم میخواست با آنها صحبت کنم. از بچههای کوچک تا پیرمرد و جوان گرد هم جمع شده بودند. چشمانمان در هم گره میخورد. سراغ آقای تهرانیزاده را گرفتم، شاید آن دختر کوچک 9 ساله بود که متوجه حرفم شد و دستم را گرفت و نزد ایشان برد. آقای تهرانیزاده هم نیمه شنوا بود اما به آسانی صحبتهای هم را متوجه میشدیم. در اتاق ایشان یک خانم شنوا که معلم بودند، به همراه همسر ناشنوایشان و یک آقای جوان نیز حضور داشتند. اجازه خواستم آنها هم بمانند و این دختر کوچک هم به جمع ما اضافه شود.
سلامت : آقای حبیب تهرانیزاده، کانون ناشنوایان چه خدماتی برای افراد ناشنوا دارد؟
از همان بدو تاسیس یعنی سال 1339 که در یک اتاق کوچک و با حضور هفت، هشت نفر ناشنوا در حسنآباد تهران به وجود آمده تا حالا که قرار است از مرکز فعلی (ابتدای ستارخان) به ساختمان شهرک غرب برویم (این ساختمان به وسیله کمکهای خیریه ساخته شده) یک خدمت و هدف مدنظر بوده و آن هم برقراری ارتباط با این عزیزان است. ناشنوا با اینکه معلول است اما معلولیتی جز نشنیدن ندارد. او سالم است مانند شما ولی تنها نکتهای که متمایزش میکند، این است که نه کسی حرفش را میفهمد و نه او میتواند صدای کسی را بشنود. یعنی برای هر کاری مانند رفتن به ادارهها و غیره رابط میخواهد. ما معرفینامه میدهیم برای نظام وظیفه یا اداره کار، برای رابطی که با او به شهرداری یا دادگاهها برود و پل کلامی را برقرار سازد، اقدام میکنیم. البته از سال 58 که سازمان بهزیستی روی کار آمد نه تنها کانون ما بلکه کانون نابینایان و دیگر معلولان برای امور خود باید به آنجا مراجعه کنند.
سلامت : این عزیزان ناشنوا که به اینجا آمدهاند و با هم صحبت میکنند، کار خاصی دارند؟
خیر. با هم درددل میکنند، شطرنج بازی میکنند، چای میخورند و غمهایشان را با هم تقسیم میکنند. دلسوزتر از ناشنوا کسی برای خودمان نیست. به جای اینکه بروند در پارک و مکانهای عمومی که با آنها بیگانه است، به خانه دومشان یعنی کانون میآیند. تمام هیات مدیره کانون ناشنوا هستند و برای همین اساسنامه و قوانینی که در نظر میگیرند، مناسب است. البته دبیرکل که کارهای علمی انجام میدهند، آقای دکتر گیتی شنوا هستند. باتوجه به جمعیت 6/1 جامعه که ناشنوا هستند، امکاناتی که برای ناشنوایان از جانب دولت در نظر گرفته شده، اجرا نمیشود.
سلامت : چه امکاناتی دارید؟
مراکز آموزشی و تفریحی که دولتی هستند، برای ناشنوایان رایگان و مراکز خصوصی نیم بها است. از درصدی تخفیف برای هواپیما و قطار بهرهمندیم. مانند دیگر معلولان باید طبق قانون کار در مراکز کاری از درصدی که مختص معلولان (7 درصد) است استفاده شود ولی متاسفانه از پذیرفتن ناشنوایان با اینکه معلولیت جسمی حرکتی که جدی باشد ندارند، در برخی مراکز برای کار امتناع میکنند. هنوز سهمیه دانشگاه یا جذب کار وجود ندارد.
سلامت : مهمترین مشکل شما چیست؟
عدم برقراری ارتباط، این عزیزان را گوشهگیر میکند. سازمان بهزیستی تلاش خود را میکند اما چون گرفتاریها و مسوولیتهای زیادی دارد، توانایی رسیدگی به همه امور را ندارد و همین جا از تلاشهای زیاد آنها سپاسگزاریم. به هر حال نداشتن شغل یعنی نداشتن پول، مشکل در ازدواج و زندگی. من فکر نمیکنم جوان ناشنوا فرقی با جوانان دیگر داشته باشد. این مشکل به دنبال کار بودن و نداشتن مسکن و پیامدهای آن اپیدمی است. مشکل برقراری ارتباط و درک نکردن ناشنوا مزید بر علت برای جوان ناشنواست.
سلامت : کنکور و آموزش در این گروه چگونه است؟
ناشنوای جوانی که خود را معرفی نکردند اما مهندس آرشیتکت از دانشگاهی دولتی داشتند گفتند: «خوشبختانه مدارس استثنایی در تهران هست اما برای کنکور هیچ امتیاز مثبتی قایل نیستند. به نابیناها رابط میدهند، به ما و معلولان جسمی حرکتی، وقت اضافی. در دانشگاه هم رابطی نداریم. من سعی میکردم کتاب و جزوه بخوانم. به هر سختی که بود بعد از فارغالتحصیلی در شهرداری یکسری نقشهکشی را به عهده گرفتم. حال که سه ماه است ازدواج کردم، برای تامین مخارج میخواهم مجوز یک مغازه نان ماشینی بگیرم تا عصرها در آنجا باشم بلکه چرخ زندگیام بچرخد. حتی یک رابط ندارم و برای گرفتن مجوز آرد و غیره دردسر دارم.»
سلامت : چرا از نوشتن استفاده نمیکنید؟
شما که شنوا هستید، به ادارهها که میروید، امروز برو فردا بیا میگویند. آیا حاضرند برای من بنویسند و نوشتههای مرا بخوانند و با هم ارتباط برقرار کنیم.
سلامت : استفاده از سمعک چطور؟ آیا دولت آن را به آسانی در اختیارتان میگذارد؟
همسر آن خانم معلم که شغل آزاد داشتند گفتند: «من که وضع مالیام بهتر است نمیتوانم سمعک خوب بخرم. مجبورم از همین سمعکهای درجه 3 که کارایی کمی دارند، استفاده کنم چه رسد به این جوانها. سمعک هزینه دارد اما 15 تا 20 درصد تخفیف میدهند. اگر هم وسایل یدکی برای تعمیرش بخواهیم، بهزیستی میگوید نداریم. مراکز دولتی هم همینطور. عمر مفید این سمعکها شش ماه تا یک سال است و زود باید تعمیر شود.» مهندس جوان گفت: «هزینههای توانبخشی را چرا نمیگویید. برای گفتاردرمانی یا آزمایشهای گوش، ساعتی 6 تا 10 هزار تومان باید بپردازیم. وقتی به سختی کار پیدا میکنیم، چطور از عهده این هزینهها برآییم. معلولان جسمی لااقل زبان دارند تا حرف بزنند اما ناشنوایی مانند من زبان ندارد تا دردش را بگوید.»
سلامت : آیا مدارس استثنایی از عهده امکانات آموزشی برمیآیند؟ لطفا شما پاسخگو باشید که معلم هستید؟
من معلم بچههای شنوا هستم و در مدرسه عادی درس میدهم. مدرسههای باغچهبان و استثنایی مفید هستند. با تبلیغات ناصحیح و بدون بررسی کارشناسانه متاسفانه به تازگی برخی والدین را تشویق میکنند، بچههایشان را به مدارس عادی بفرستند تا بدون استفاده از دستها، حرف بزنند و با لبخوانی متوجه شوند. میگویند در بیشتر کشورهای پیشرفته برای ناشنوایان این گونه عمل میشود. در حالی که حتی یک رابط در کلاس عادی نیست و برخی معلمان از روی ترحم تنها به دانشآموز ناشنوای کلاس نمره میدهند. والدین هم فکر میکنند بیکلاسی است که فرزندشان به مدرسه استثنایی برود.
سلامت : یعنی یک رابط وجود ندارد که برای جمعی از ناشنوایان مطالب درسی را در آن واحد ترجمه کند مانند اخبار تلویزیون؟
به طور مثال، یک خانم یا آقای رابط باید در طول روز پنج مدرسه را پوشش دهد. قطعا به این چند مدرسه نخواهد رسید. تازه اگر هم تقسیم وقت کند، یک ساعت از کلاس درس را پوشش میدهد نه همه درسها را. بهترین کار، بردن بچهها به مدارس استثنایی است. آقای تهرانیزاده گفت: «البته شایان ذکر است که تعداد این مدارس در تهران کم است (27 مدرسه) و شما مجبورید در محل خود، از همان مدرسه عادی برای فرزندتان استفاده کنید. اگر قرار است مطابق اطلاعات روز دنیا به آموزش و پرورش ناشنوایان برسند یا باید بررسی کنند که بچهها نیمه شنوا باشند و به مدرسه عادی بروند و یا ببینند او در چه سنی ناشنوا شده است. خلاصه اینکه باید کارشناسی شود و بدون امکانات نمیشود.»
سلامت : کانون ناشنوایان در شهرستانها هم هست؟
بله. 80 شعبه در شهرستانها هست.
منبع : الهه رضائیان سلامتیران