ناشنوا باید با چشم خود بشنود
ای که از گوش و زبان ناشنوا بودی و گنگ
زندگی نو کن و بستان ز گذشته ناتوان
پریسا کریمی مقدم «کارشناس کودکان استثنایی»
هنریتا سوان لیویت ستاره شناس آمریکایی بود.
خانم سوان لیویت که ناشنوا بود ابتدا توسط یکی فیزیکدانان دانشگاه هاروارد در رصدخانه هاروارد استخدام شد تا کار خسته کنندهٔ نورسنجی ستارگان را روی حجم عظیم عکسهای رصدخانه انجام دهد.
در سال1902 هنریتا به سمت رییس بخش نورسنجی از طریق عکاسی منصوب شد. آن زمان لیویت حدود ۲۴۰۰ ستاره متغیر کشف کرده بود. این تعداد نصف تمام متغیرهای شناخته شده در زمان او بود. پژوهشهای گسترده لیویت روی متغیرها به رابطه دوره – درخشندگی انجامید.
متغیرهای قیفاووسی و نمودار دوره-درخشندگی در حدود ۱۰۰ سال پیش به دنبال کارهای خانم «هنریتا سوان لویت» به جهان اخترشناسی معرفی شدند.
در سال 1912 با بررسی ۲۵ ستاره متغیر قیفاووسی در کهکشان ایرمالانی کوچک نوشتاری ارائه کرد و در این نوشتار او دوره تناوب این ستارهها را تعیین کرده بود. در سال 1918 دو دانشمند به نامهای هارلو شیلی و اینار هرتسیرونگ رابطهٔ دوره-درخشندگی را برحسب قدر مطلق ستارهها بیان کردند که این رابطه به معیاری برای تعیین فاصلهٔ کهکشانها تبدیل شد.
منبع : دانشنامه
به بهانه 8 مهر روز جهانی ناشنوایان سری به کانون ناشنوایان زدیم. سکوت همه جا را احاطه کرده بود.گاهی صدای خنده و اغلب صدای لبهایی که محکم بر هم میخورد و رقص دستها توجه هر تازهواردی را جلب میکرد. هر یک از آنها به محض دیدن ما دستشان را در کنار صورت برده و با لبخندی سلام میکردند. گیج و سرگردان شده بودم. دلم میخواست با آنها صحبت کنم. از بچههای کوچک تا پیرمرد و جوان گرد هم جمع شده بودند. چشمانمان در هم گره میخورد. سراغ آقای تهرانیزاده را گرفتم، شاید آن دختر کوچک 9 ساله بود که متوجه حرفم شد و دستم را گرفت و نزد ایشان برد. آقای تهرانیزاده هم نیمه شنوا بود اما به آسانی صحبتهای هم را متوجه میشدیم. در اتاق ایشان یک خانم شنوا که معلم بودند، به همراه همسر ناشنوایشان و یک آقای جوان نیز حضور داشتند. اجازه خواستم آنها هم بمانند و این دختر کوچک هم به جمع ما اضافه شود.
سلامت : آقای حبیب تهرانیزاده، کانون ناشنوایان چه خدماتی برای افراد ناشنوا دارد؟
از همان بدو تاسیس یعنی سال 1339 که در یک اتاق کوچک و با حضور هفت، هشت نفر ناشنوا در حسنآباد تهران به وجود آمده تا حالا که قرار است از مرکز فعلی (ابتدای ستارخان) به ساختمان شهرک غرب برویم (این ساختمان به وسیله کمکهای خیریه ساخته شده) یک خدمت و هدف مدنظر بوده و آن هم برقراری ارتباط با این عزیزان است. ناشنوا با اینکه معلول است اما معلولیتی جز نشنیدن ندارد. او سالم است مانند شما ولی تنها نکتهای که متمایزش میکند، این است که نه کسی حرفش را میفهمد و نه او میتواند صدای کسی را بشنود. یعنی برای هر کاری مانند رفتن به ادارهها و غیره رابط میخواهد. ما معرفینامه میدهیم برای نظام وظیفه یا اداره کار، برای رابطی که با او به شهرداری یا دادگاهها برود و پل کلامی را برقرار سازد، اقدام میکنیم. البته از سال 58 که سازمان بهزیستی روی کار آمد نه تنها کانون ما بلکه کانون نابینایان و دیگر معلولان برای امور خود باید به آنجا مراجعه کنند.
سلامت : این عزیزان ناشنوا که به اینجا آمدهاند و با هم صحبت میکنند، کار خاصی دارند؟
خیر. با هم درددل میکنند، شطرنج بازی میکنند، چای میخورند و غمهایشان را با هم تقسیم میکنند. دلسوزتر از ناشنوا کسی برای خودمان نیست. به جای اینکه بروند در پارک و مکانهای عمومی که با آنها بیگانه است، به خانه دومشان یعنی کانون میآیند. تمام هیات مدیره کانون ناشنوا هستند و برای همین اساسنامه و قوانینی که در نظر میگیرند، مناسب است. البته دبیرکل که کارهای علمی انجام میدهند، آقای دکتر گیتی شنوا هستند. باتوجه به جمعیت 6/1 جامعه که ناشنوا هستند، امکاناتی که برای ناشنوایان از جانب دولت در نظر گرفته شده، اجرا نمیشود.
سلامت : چه امکاناتی دارید؟
مراکز آموزشی و تفریحی که دولتی هستند، برای ناشنوایان رایگان و مراکز خصوصی نیم بها است. از درصدی تخفیف برای هواپیما و قطار بهرهمندیم. مانند دیگر معلولان باید طبق قانون کار در مراکز کاری از درصدی که مختص معلولان (7 درصد) است استفاده شود ولی متاسفانه از پذیرفتن ناشنوایان با اینکه معلولیت جسمی حرکتی که جدی باشد ندارند، در برخی مراکز برای کار امتناع میکنند. هنوز سهمیه دانشگاه یا جذب کار وجود ندارد.
سلامت : مهمترین مشکل شما چیست؟
عدم برقراری ارتباط، این عزیزان را گوشهگیر میکند. سازمان بهزیستی تلاش خود را میکند اما چون گرفتاریها و مسوولیتهای زیادی دارد، توانایی رسیدگی به همه امور را ندارد و همین جا از تلاشهای زیاد آنها سپاسگزاریم. به هر حال نداشتن شغل یعنی نداشتن پول، مشکل در ازدواج و زندگی. من فکر نمیکنم جوان ناشنوا فرقی با جوانان دیگر داشته باشد. این مشکل به دنبال کار بودن و نداشتن مسکن و پیامدهای آن اپیدمی است. مشکل برقراری ارتباط و درک نکردن ناشنوا مزید بر علت برای جوان ناشنواست.
سلامت : کنکور و آموزش در این گروه چگونه است؟
ناشنوای جوانی که خود را معرفی نکردند اما مهندس آرشیتکت از دانشگاهی دولتی داشتند گفتند: «خوشبختانه مدارس استثنایی در تهران هست اما برای کنکور هیچ امتیاز مثبتی قایل نیستند. به نابیناها رابط میدهند، به ما و معلولان جسمی حرکتی، وقت اضافی. در دانشگاه هم رابطی نداریم. من سعی میکردم کتاب و جزوه بخوانم. به هر سختی که بود بعد از فارغالتحصیلی در شهرداری یکسری نقشهکشی را به عهده گرفتم. حال که سه ماه است ازدواج کردم، برای تامین مخارج میخواهم مجوز یک مغازه نان ماشینی بگیرم تا عصرها در آنجا باشم بلکه چرخ زندگیام بچرخد. حتی یک رابط ندارم و برای گرفتن مجوز آرد و غیره دردسر دارم.»
سلامت : چرا از نوشتن استفاده نمیکنید؟
شما که شنوا هستید، به ادارهها که میروید، امروز برو فردا بیا میگویند. آیا حاضرند برای من بنویسند و نوشتههای مرا بخوانند و با هم ارتباط برقرار کنیم.
سلامت : استفاده از سمعک چطور؟ آیا دولت آن را به آسانی در اختیارتان میگذارد؟
همسر آن خانم معلم که شغل آزاد داشتند گفتند: «من که وضع مالیام بهتر است نمیتوانم سمعک خوب بخرم. مجبورم از همین سمعکهای درجه 3 که کارایی کمی دارند، استفاده کنم چه رسد به این جوانها. سمعک هزینه دارد اما 15 تا 20 درصد تخفیف میدهند. اگر هم وسایل یدکی برای تعمیرش بخواهیم، بهزیستی میگوید نداریم. مراکز دولتی هم همینطور. عمر مفید این سمعکها شش ماه تا یک سال است و زود باید تعمیر شود.» مهندس جوان گفت: «هزینههای توانبخشی را چرا نمیگویید. برای گفتاردرمانی یا آزمایشهای گوش، ساعتی 6 تا 10 هزار تومان باید بپردازیم. وقتی به سختی کار پیدا میکنیم، چطور از عهده این هزینهها برآییم. معلولان جسمی لااقل زبان دارند تا حرف بزنند اما ناشنوایی مانند من زبان ندارد تا دردش را بگوید.»
سلامت : آیا مدارس استثنایی از عهده امکانات آموزشی برمیآیند؟ لطفا شما پاسخگو باشید که معلم هستید؟
من معلم بچههای شنوا هستم و در مدرسه عادی درس میدهم. مدرسههای باغچهبان و استثنایی مفید هستند. با تبلیغات ناصحیح و بدون بررسی کارشناسانه متاسفانه به تازگی برخی والدین را تشویق میکنند، بچههایشان را به مدارس عادی بفرستند تا بدون استفاده از دستها، حرف بزنند و با لبخوانی متوجه شوند. میگویند در بیشتر کشورهای پیشرفته برای ناشنوایان این گونه عمل میشود. در حالی که حتی یک رابط در کلاس عادی نیست و برخی معلمان از روی ترحم تنها به دانشآموز ناشنوای کلاس نمره میدهند. والدین هم فکر میکنند بیکلاسی است که فرزندشان به مدرسه استثنایی برود.
سلامت : یعنی یک رابط وجود ندارد که برای جمعی از ناشنوایان مطالب درسی را در آن واحد ترجمه کند مانند اخبار تلویزیون؟
به طور مثال، یک خانم یا آقای رابط باید در طول روز پنج مدرسه را پوشش دهد. قطعا به این چند مدرسه نخواهد رسید. تازه اگر هم تقسیم وقت کند، یک ساعت از کلاس درس را پوشش میدهد نه همه درسها را. بهترین کار، بردن بچهها به مدارس استثنایی است. آقای تهرانیزاده گفت: «البته شایان ذکر است که تعداد این مدارس در تهران کم است (27 مدرسه) و شما مجبورید در محل خود، از همان مدرسه عادی برای فرزندتان استفاده کنید. اگر قرار است مطابق اطلاعات روز دنیا به آموزش و پرورش ناشنوایان برسند یا باید بررسی کنند که بچهها نیمه شنوا باشند و به مدرسه عادی بروند و یا ببینند او در چه سنی ناشنوا شده است. خلاصه اینکه باید کارشناسی شود و بدون امکانات نمیشود.»
سلامت : کانون ناشنوایان در شهرستانها هم هست؟
بله. 80 شعبه در شهرستانها هست.
منبع : الهه رضائیان سلامتیران
راننده ناشنوا است
در تاکسی نوشته شده بود ، راننده ناشنوا است ، هنگامی که خواستید پیاده شوید ، قبلش با دست اشاره کنید .
داستان کوتاه
من یک کودک استثنایی ام از دست هایم به جای گوش استفاده می کنم و از پاهایم به جای دست از چشمانم به جای صدا استفاده می کنم و از صدایم به جای چشمانم چون من یک کودک استثنایی ام.
خداوند انسان ها را آفرید و نیز کودکانی را که نمی توانند بشنوند ، حرف بزنند، نمی توانند ببیند ، راه بروند و با دستهایشان کاری انجام دهند. خدایا، تو به انسان تمام چیزی را کهنیاز دارد داده ای مثل روح جسم ، چشم دست ، پا ، حس بویایی ، شنوایی، لامسه ... و هم چیزی که انسان را کامل کند ولی بعضی از این افراد ناقص هستند درست نمی شنوند ولی می توانند حرف بزنند تو به جای شنوایی به او چیزی دیگری دادی که در انسان هایی دیگر شاید کمتر پیدا شده.
تو به بچه های نابینا یک دنیای سیاه دادی ولی آنها معتقدند این دنیا سیاه نیست آنها نمی بینند ولی می توانند لمس کند می توانند بشنوند اگر از بچه های نابینا حس شنوایی را بگیری دنیای این بچه های استثنایی چه می شود؟
وقتی دو ناشنوا باهم تشکیل یک زندگی را می دهند ثمره آن را در وجود یک بچه سالم و شنوا می بینند دیگر عضه های پدر و مادر تمام می شود دیگر اون سکوتی که همیشه در یک خونه بود می شکند با صدای گریه کردن، خندیدن یک کودک شنوا، وقتی کودک به مراتب بزرگ می شود و پدر ومادر به جای صدای خودشان از وی استفاده می کند به جای او حرف می زنند دیگر پدر و مادر اون ناراحتی که قبلاً داشتند ندارند. خوشحالند که صدا دارند درست است که نمی شنوند ولی صدا دارند.
یک دسته ی دیگر از بچه های استثنایی بچه هایی عقب مانده ذهنی هستند درست مانند یک انسان کامل نمیباشند ولی کارهایی انجام میدهند که از بعضی افراد شاید برنیاید.
پس خداوند به هرکسی یک نوع استعداد خارق العاده داده است خدایا ممنونم و خوشحالم چون دیدم و یاد گرفتم که کودکان استثنایی هیچ فرقی با کودکان سالم ندارند شاید برتر از کودکان سالم هم باشند کودکان سالم از دستهایش برای کار و از چشمایش برای دیدن طبیعت و کنیه دوزی و کارهای اشتباه و از گوش هایشان برای شنیده حرفها ، سخنرانیهای بیهوده ودروغ استفاده می کنند
ولی شعار کودک استثنایی این نیست او یک کودک معمولی نیست او یک فرد استثنایی است به خاطر اینکه برتر و بهتر از کودکان سالم هست.
منبع : شکست سکوت
اغلب ناشنوایان و کمشنوایان با زبان اشاره با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. شناخت ما از زبان اشاره شاید محدود شود به خاطراتی از اخبار ناشنوایان تلویزیون و حرکاتی از مجری که شاید برای بسیاری از ما بیمعنا به نظر برسد اما کوچکترین اشارهشان، مفهومی را میرساند.
به طور روزمره ما بیش از اینها با زبان اشاره سر و کار داریم و گاهی آنقدر با آن عجین شدهایم که چندان به نظرمان نمیرسد. بارها حرکت دست پلیس راهنمایی و رانندگی را به چشم دیدهایم که به نشانه «ایست» اتومبیلها را متوقف میکند یا شاید آشناترین تصاویری که از عکسهای زمان جنگ به خاطر میآوریم، انگشتانی V شکل است که Victory یا «پیروزی» را به رخ میکشند. بگذریم از زبانهای اشارهای که مختص ارتباط میان «خلبان»ها و کارگزاران بورسهای مشهور و پرکار جهان است.
به بهانه روز ناشنوایان به سراغ آشناترین چهرههایی رفتیم که سالها اخبار ناشنوایان تلویزیون ایران را اجرا کردهاند و با آقایان «پیروزی» و «تهرانیزاده» که خود ناشنوا هستند، به گفتوگو نشستیم.
- زبانهای اشاره در شهرهای مختلف ایران چه فرقی میکند؟
تهرانی زاده - در شهرهای ایران که گویشهای مختلفی وجود دارد، ناشنوایان به زبانهای اشاره بومی با هم ارتباط برقرار میکنند. گروه ما شروع به تحقیقات کرد تا بتوانیم در سطح گسترده به یک زبان واحد با هم صحبت کنند. برای همین به شهرستانها می رفتیم و اشارات مختلف را یادداشت میکردیم. سعی داشتیم سادهترین و گویاترین اشارات را انتخاب کنیم تا به صورت کتاب، فیلم و محصولات دیگر در دسترس کارشناسان، مددکاران، ناشنوایان و والدینشان قرار دهیم.
- سالهاست که تلویزیون ایران، اخبار یا برخی از سریالها و فیلمها را با استفاده از یک «رابط» یا «نشانگر» برای ناشنوایان قابل درک میسازد. چرا استفاده از «زیرنویس» در این برنامهها رایج نیست و جایگزین رابط نمیشود؟
ت- سال ۶۴ تنها اخبار مخصوص ناشنوایان بود که تولید میشد. اما این کافی نبود. ناشنوایان باید از برنامههای علمی و سرگرمی تلویزیون هم استفاده میکردند بنابراین پخش اخبار به صورت هفتگی کافی نبود. ما بسیار پیگیری کردیم و در نهایت پیشنهادی را به نهاد ریاست جمهوری ارائه کردیم که تصویب شد. بر اساس این طرح برنامههای دیگر هم برای ناشنوایان قابل استفاده بودند. در طرح ما پیشنهاد شده بود که هم «رابط» و هم «زیرنویس» در برنامهها وجود داشته باشد. متأسفانه تلویزیون تنها استفاده از زبان اشاره را در دستور کار قرار داد و از زیرنویس خبری نشد. در مواردی چون فیلمهای سینمایی و مستند، ناشنوا قادر نیست که هم تصاویر فیلم را پیگیری کند و هم به «رابط» و اشارههایش توجه داشته باشد. این روش عملاً قابل استفاده نخواهد بود. رابط در مواردی چون اخبار یا میزگرد قابل استفاده است اما این روش در فیلمها مفید نخواهد بود.
- علت آنکه مسؤولان از زیرنویس استفاده نمیکنند چیست؟
ت- علتش را هزینه بالای زیرنویس کردن اعلام میکنند. اما فیلمهای بسیاری که در حال حاضر موجود هستند، زیرنویس دارند. پس امکاناتش موجود است.
ما با چنین روشهایی هم موافق نیستیم. ناشنوا جز «ارتباط» هیچ مشکل دیگری ندارد و ما تلاش خواهیم کرد تا این ارتباط را تسهیل و فاصلهها را کم کنیم.
منبع : نیما اکبرپور (زیگزاگ)