مصاحبه با گروهی (ادامه مطلب قبل)
مصاحبه با گروهی : 16/4/87
س : چرا ناشنوایان دوست ندارند با فردی شنوا ازدواج کنند؟
ج : شنوا دوست دارد با شنوا صحبت کند، ناشنوا می خواهد که همسرش همه حرفها را برایش با اشاره بگوید ولی او حوصله ندارد. مثلا" در مهمانی، یا هنگام تماشای تلویزیون، ناشنوا می پرسد چه گفت، شوا که می خواهد گوش بدهد، می گوید، صبر کن، صبر کن آلان می گویم. ناشنوا پس از مدتی دوباره سوال خود را تکرار می کند و باز همین جواب را می شنود. پس از تمام مکالمه ، شنوا حوصله ندارد همه را توضیح دهد. نیم ساعت حرف را در دو دقیقه می گوید. یعنی این همه حرف، همین چند جمله بود. این مسئله گاهی موجب اختلافات و دعواهای پیچیده تری می شود. گاهی اوقات زن شنوا با فرد شنوایی صحبت می کند، در پایان شوهر ناشنوایش می پرسد او چه گفت؟ و زن جواب می دهد، هیچی چیز مهمی نگفت و یا در یک دو جمله توضیح میدهد. اما ناشنوا می خواهد از اطرافش خبر داشته باشد. می خواهد همه حرفها را بداند نه موضوع صحبت را (این در مورد تمام صحبت هایی که در اطرافش گفته می شود، بدون توجه به طرفین گفتگو صادق است). این مسئله بارها و بارها تکرار می شود. در برخی موارد به تدریج مرد نسبت به همسرش بدبین شده و تصور می کند که او چیزی را مخفی می کند و شاید فرد شنوایی را ترجیح داده و به او خیانت می کند.
س : ناشنوایان دوست دارند که فرزندشان شنوا باشد یا ناشنوا؟
ج : برخی ناشنوایان فرزند شنوا را ترجیح می دهند.
ج : من ندیده ام که ناشنوایی بگوید " من دوست دارم فرزندم ناشنوا باشد، اما ناشنوایانی دیده ام که برای اینکه فرزندشان ناشنوا نشود، ازدواج نکرده اند و یا به هنگام ازدواج شرط کرده اند که نمی خواهند بچه دار شوند.
ج : من در جند مورد دیده ام که فرزند ناشنوا بخواهند.
ج : من فکر می کنم بچه باید عقل سالم داشته باشد، شنیدن یا نشنیدن اصلا" مهم نیست. من خودم دوست دارم که با یک ناشنوا ازدواج کنم و بچه ای ناشنوا و سالم داشته باشم.
ج : اگر جامعه ما با ناشنوایان رفتاری تبعیض آمیز نداشت شاید من هم ترجیح میدادم که فرزندم ناشنوا باشد، اما در وضعیت فعلی نه که خیلی بها می دهند که از وضعیتم راضی باشم. ببیند من با ناشنوایی ام هیچ مشکلی ندارم ، اگر شرایط جامعه را حذف کنید. خیلی هم از این وضعیت راضی هستم. اما شرایط اجتماعی خیلی بد است. ما را در جامعه تحقیر می کنند؛ به ما به چشم آدم های عقب افتاده نگاه می کنند. در چنین شرایطی چگونه می توانم به ناشنوا بودنم افتخار کنم؛ چه رسد به اینکه بخواهم فرزندم نیز دچار این مشکلات شود
در زبان شیرین فارسی مثل است که می گویند " آدمی فربه شود از راه گوش" زیرا انسان از طریق شنیدن گفتار دیگران ، مطالب سودمند را فرا می گیرد و از نظر عقلی برهمه دانشها تسلط دارد و اکثر دانستینهای آدمی از طریق این حس شنوایی حاصل می شود با توجه به اینکه نقص شنوایی بر نعمت تکلم نیز صدمهمی زند و قدرت بیان رااز انسان می گیرد. این حس مهم بشری بیشتر آشکار میشود وکمتر کسی از ارزش واقعی آن آگاه است اما ناشنوایان ارزش واقعی شنوایی و تکلم را خبری می دانند. هدف کلی این پژوهش مطالعه رسانه های تصویر ودیداری (برنامه های تلویزیونی همراه با رابط و زیرنویس) و مقایسه باجنبه های تصویری سایر رسانه ها است.
انسان موجودی اجتماعی است ، برقراری ارتباط یکی از نیازهای اولیه و اساسی او است و این ارتباط کلامی و غیر کلامی است.
ارتباطات الکترونیکی و گسترش آن جامعه کنونی را چنان از جوامع پیش متمایز ساخته است که برخی عصر نو را عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات می خوانند. این زمان نسبت به دوره های قبل، افزایش اطلاعات افراد و تخصصی شدن اطلاعات افراد ، در عرصه های گوناگون علوم و تکنولوژی میباشد.
نکته قابل توجه : معلولان از جمله افراد تازه وارد به حوزه ارتباطات و اطلاعات هستند.
صفت ظاهری و فیزیکی یا روحی و فکری با توجه به توانائیهای خویش از موقعیتهای مناسبی برای دستیابی به دانش و اطلاعات احتیاج به رسانه های دارند.
دریچه های ورود به جهان اطلاعات ، رسانه های همگانی هستند که مهمترین آنها را میتوان رادیو، تلویزیون ، سینما و مطبوعات دانست.
معلولین مانند سایر افراد جامعه باید از امکانات مناسب وبرابرسازی فرصتها و بهره گیری وحتی اداره آنها شریک باشند.
متاسفانه در حالی است که نقش ناشنوایان و نیمه شنوایان در مقایسه با سایر بسیار کمرنگ است همانند بهره مندی ناشنوایان از رسانه های تصویری و غیره هیچ سهمی ندارند.
بطورخلاصه جمع آوری کردم منبع محفوظ